سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سال دوم دبیرستان

سال دوم دبیرستان به علت تعداداندک دانش آموزدرپایگاه هشتم شکاری در دبیرستان ادب واقع در خیابان هشت بهشت  اصفهان ثبت نام کردم  .نمی دانم قبلاً این داستان را گقته ام یا نه . ماجرا از آنجا شروع شد که روز قبل از آغاز مدارس هواپیما های عراقی بسیاری از شهرهای ایران را بمباران کردند .ساعت از  دو بعداز ظهرگذشته بود که صدای آژیر قرمز را شنیدیم پدرم تازه از اداره برگشته بود که با صدای آژیر به طرف در ورودی خانه دوید (در آپارتمان ها وبه قولی در بلوکهای سازمانی ساکن بودیم طبقه اول) البته بابا پیراهن فرم نظامی را پوشید اما شلوار به دست می دوید که گفتم بابا شلوارت رابپوش واینجوری بیرون نرو .

خلاصه بعد از نیم ساعت بابا به خانه زنگ زد وگفت که جنگ شده !!!!(31 شهریو 59)

وزن جمله بالا به مدت هشت سال بر سر این مملکت سنگینی کرد ومتاسفانه چه سنگین .

سالهاست که از این موضوع می گذرد ولی همه می دانند زخم جنگ هنوز بر تن مام وطن التیام نیافته است . اگر چه هر روز به دنبال زندگی عادی خود هستیم .ولی شهیدان ،جانبازان ،خسارت های مالی وآوارگی و..... را چه کسی فراموش می کند؟ وچگونه ؟مگر این که نسل ما نیز از این دنیا برود و..... نمی دانم .

بگذریم

دبیرستان ادب دو کلاس ریاضی داشت که مجموعاً شصت ودو سه نفر دانش آموز در آن درس می خواندند . از سال دوم تا پایان دیپلم آقای همدانی دبیرجبر ، آقای غیاثی نژاد واعلمی دبیر ریاضی جدید ، دبیر فیزیک اقای سلماسی واقایان خمسه و مهربد دبیر مثلثات ودبیر هندسه آقای رخشاد (چقدر از دست این هندسه اقلیدسی متنفر بودم همینجوری از یک نقطه ای بر دایره ای خطی مماس  می کردیم .همین جور ی بی حساب کتاب !!!!).

وسال چهارم نیز آقای سازش دبیر هندسه تحلیلی بودند (هندسه تحلیلی بسیار شیرین بود.)

دبیر زبان آقایان ستار وچم آسمانی ودبیر ادبیات آقای ابراهیمی و بقیه را هر چقدر زور زدم یادم نیامد که نیامد .مدیر مدرسه آقای قاضی بود ومعاونها آقایان بهدادفر و معمار .

دبیرستان ادب سطح علمی قوی داشت.دبیرستان شاگردان ممتاز وخوب را ثبت نام می کرد. البته مطلب بسیار مهم این بود که تمامی معلمان وتیم مدیریتی بسیار پر ابهت بودند وتوانسته بودند بسیار محکم نظم وادب را پیاده کنند همچنین دبیران در آموزش دروس بسیار جدی بودند وواقعاً امتحانات را سخت می گرفتند وهیچگاه ناراحت نبودند که مثلاً نمرات بچه ها پایین بیاید چون تجربه داشتند با این سخت گیری در مورد درس، در امتحانات نهایی دیپلم و ورودی دانشگاه ، دبیرستان ادب بالاترین نمره ها را می آورد. به عنوان مثال در زمانی که من در آنجا درس می خواندم بعد از دیپلم تمام دانش آموزان دو کلاس ریاضی در رشته های فنی وعلوم دانشگاه های دولتی آن زمان قبول شدند.

الآن به این فکر هستم نظام آموزشی آن زمان با همه کاستی هایش بر روی دانش آموزان چه از نظر آموزشی وچه از نظر پرورشی اثر کیفی بهتری می گذاشت. در آن مدرسه ملاک فقط درس بود وبودند همکلاسی هایی که وضع مالی آنها خیلی باهم فرق می کرد اماپول هیچ ارتباطی با تدریس ودرس نداشت وهمچنین تدریس خصوصی واز این صحبتها چندان رایج نبود .اکثریت بچه ها که ساکن شهر اصفهان بودند با دوچرخه به مدرسه می آمدند یعنی اصفهان شهر دوچرخه ها بود .گفتم که شاگردان ممتاز ثبت نام می شدند  .اما در آن زمان اگر کسی معدلش بالا بود واقعی بود نمره ها براساس سعی وتلاش دانش آموزان بود ونه پارامترهای دیگر واگر کسی هم در دبیرستان ادب  نمرات کمتری       می گرفت ولی نسبت به شاگردان دیگر مدارس قویتر بود .

بعضی معلمها به شوخی می گفتند نمره بیست مال خداست .تا آنجا که یادم می آید در جبر کسی از اقای همدانی بیست نمی توانست بگیرد.(از بس که امتحاناتش سخت بود.)یا در ریاضی جدیدکه توسط آقای غیاثی نژاد تدریس    می شد.

امروزه انواع واقسام مدرسه داری و دانش آموزان با معدل قلابی وجود دارد مانند: مدرسه غیر انتفاعی ، نمونه دولتی ، دولتی ، فرزانگان (یا همان تیز هوشان که متعلق به افرادی است که شبانه روز درس می خوانند وتنها چیزی که در آنها نیست تیزهوشی است)و نمی شود فهمید سواد واقعی دانش آموز چقدر است. وهمین معضل به دانشگاه نیز منتقل می شود .دانشگاه آزاد ، دولتی ،غیر انتفاعی ، علمی کاربردی ، پیام نو ر وپیام کور و...

باز هم خدا پدر ومادر دانشگاه های دولتی مثل تهران ،شریف ،پلی تکنیک، اصفهان ،صنعتی اصفهان ، شیراز ومشهد را بیامرزد که به فلاکت وآبروریزی آسان گیری نیفتادند وتا کنون مدرک الکی نداده اند .یعنی اگر کسی از دانشگاه شریف وپلی تکنیک با معدل عالی در لیسانس ویا فوق لیسانس فارغ التحصیل شود می داند با همین روند در مقاطع بالاتر در خارج از کشور نیز می تواند بهترین باشد.

در مورد دبیرستان ادب  در آینده بیشتر می نویسم .اما از خاطرات دردآوربگویم و این بود که از سال دوم جنگ تقریباً بعد از هر عملیاتی ، در یکی از روزهای هفته تشییع جنازه شهیدان جنگ میشد .یعنی دبیرستان برای خاکسپاری وتششیع جازه شهیدان تعطیل می شد .

دریکی از عملیات ها بود که چند نفر از بچه های سال های بالاتر دبیرستان شهید شدند واز آن روز به بعد اسم دبیرستان ادب به دبیرستان شهدای ادب تغییر کرد. خدا رحمتشان کند.